دختر بسیار خوش اندام و خوش سیمایی رو به پادشاه جوان گفت: من عاشق و شیفته ی شما هستم پادشاه به او نظری کرد و گفت: تو نجیب زاده ای بسیار وزین و زیبا هستی شایسته ی تو برادر من است که دلاور این سرزمین و از من زیبا تر است و اکنون پشت سرت ایستاده است دخترک برگشت و با کمال تعجب کسی را پشت سر خود ندید پادشاه به او گفت: اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی
یاداشت مدیر: تقریبا تمام سایت هایی که این مطلب رو در اختیار بازدیدکنندگان قرار دادند به جای شخصیت پادشاه از *کوروش بزرگ* استفاده کردند بدون اینکه سند یا منبعی رو ذکر کنند از همه ی دوستان و هم میهنان که این مطلب رو می خونند خواهش دارم در نسبت دادن یک واقعه و استفاده از نام بزرگان, آبا, مفاخر, انبیا, معصومین و شخصیت های یگانه و تکرار نشدنی مانند *کوروش بزرگ* دقت و تحقیق کنند متاسفانه می بینیم بسیاری برای بالا رفتن اماربازدید و لایک پست هاشون به ویژهدر شبکه های اجتماعی این بدعت رو به انحای مختلف انجام میدند
+ نوشته شده در شنبه 27 مهر 1392برچسب:داستان کوتاه, داستان های کوتاه,داستان کوتاه عاشقانه,داستان های کوتاه عاشقانه,داستان عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان, ساعت 3:14 توسط phna
|
|